پرچم
این روسری پرچم شده است
نمادِ خشمِ مجسم شده است
برافراشته، همه را برانداز می کند
ونام می کند
بر شراع بامِ صدا،
باد را تکان می دهد
چشمِ جهان را باز می کند
شما را بَرمی اندازد وُ
بدنام می کند
خیابان،در فریادی سپید و بالابلند
در هنگامۀ چرخاچرخ وزشِ عطرآگینِ نسیم
بر گیسوانِ اسیر،
از چله تیر
رها می کند
بر چشمِ اسفندیار شما می زند
گره از بندِ زلف ها
وا می کند
و ارتفاع لب ها را
مثلِ هیاهو،
زیبا میکند.