گلایه های همکار غیرنیشکری ما برحق است!
به همه همکاران گرامی
حتما گلایه و شکایت یکی از همکاران غیرنیشکری را دیده اید. او از همه ما شاکی بود. که چرا آنها را تنها گذاشتیم. آنها بعد از بیش از دو ماه اعتصاب باز هم ادامه دادن تا حدود 95 روز. برای برگشت به کار ادامه دادند. اما از هیچ گروه و بخشی از همکاران دیگر مورد حمایت قرار نگرفتند. هر که در این وسط تلاش کرد گلیم خود را از آب ببر بیرون. که تازه هیچکس هم نمیداند واقعا کار و حقوق و بیمه اش سرجاش هست یا نه. تنها چند ماه حقوق عقب مانده و برج چهار هم نصفه نیمه داده شد و تمام.
وضعیت ما کارگران و همه حقوق بگیران امروز وضعیت بدی است. گرانی و تورم بیداد میکند، بیکاری دم در همه خوابیده است، هر که به طور فردی تلاش میکند تا وضعش از بد بدتر نشود و یکدفعه با خانواده گوشه خیابان نیافتد. همه به فکر مخارج روزمره، مخارج تحصیل فرزندان خود، مخارج پدی و مادر از کار افتاده، مخارج بیماری و درمان خود و خانواده و ….هستیم. خدا خدا میکنیم بیماری به سراغ ما نیاید، چون اگر بیاد دیگر زندگیمان زهر میشود و همه دار و ندار را باید صرف درمان و دارو کنیم. چاره ما چیه؟ ایا در مقابل این جهنمی که برای ما ساخته شده باید هر که کلاه خودشو سفت بگیره و به دیگران کاری نداشته باشه؟
گلایه های همکار غیرنیشکری ما برحق است. ما حدود سه ماه متحدا اعتصاب کردیم اعتصاب متحد ما با وعده و وعید و بدون هیچ تصمیم جمعی و با یک قول لنگ در هوا یک نماینده مجلس دو تکه شد اما بعد از آن به جز تعدادی که در شرکت دست از کار میکشیدند در اصل همکاران غیرنیشکری ما به تنهایی بار همه را بدوش کشیدند و با تجمعشان در مقابل فرمانداری هم اعتراضشان را برای برگشت به کار ادامه دادند و هم نماد اعتراض و اعتصاب در شرکت هفت تپه بودند. و در آخر با رفتن به کار موقتی کشت، بخشی از آنها، بقیه بدون کار و تنها ماندند.
با این وضع چشم به چشم دیگر اعتماد نمیکنه. تو هفت تپه یه رسم دیرین داشته و داریم که همیشه پشت همدیگه بودیم. تو سختیها و تو خوشیها. این رسم دو بار شکسته شد. حالا اعتصاب متحد هیچی، چرا همکاران نرفتند جلوی فرمانداری حال بچه ها را بپرسند، در بیکاری و بیحقوقی زندگیتون چطوری میگذره. تلاش کنه تا در همان شرکت یک تجمع نیم ساعته در حمایت از همکاران غیرنیشکری برگزار بشه.
این گلایه ها را باید شنید و به اون فکر کرد. باید ورق را برگردوند. باید پشت همدیگه بایستیم. هیچ چاره ای نداریم. باید مواظب همدیگه تو زمان کار و بعد از کار باشیم. بیکاری همکار ما بیکاری همه ماهه، نداری او نداری همه ماهه. سرنوشت همه ما یکی است.
همین الان بعد از شنیدن این گلایه ها، باید همکاران با اونها تماس بگیرن، ببینند چکار میتونند براشون بکنند. حالا اگر تجمع و اعتراض هم نشه برگزار کرد، باید مسئله این همکاران برگشت بکار طرح بشه و خواهان برگشت بکار فوری آنها شد.
برگشت بکار اسماعیل و خنیفر و ….چه شد؟ چرا همکاران سر این مسئله کوتاه آمدند.
حرف من این است که چاره ما کارگران همیشه و در هر زمان اتحاد و هوای هم داشتن است. اگر این نباشه شاید عده معدودی بتوانند زندگی بهتری برای خود دست و پا کنند، اما اکثریت ما زیر چرخ اسدبیگیها و کل این سیستم دزدی و غارت دسترنج ما له میشیم و سرنوشت کودکان ما هم بهتر از این نمیشه
پیام همکار