در حالی که افکار عمومی و شخصیت ها و مجامع ورزشی و هنری در داخل و خارج از کشور در شکلی گسترده در شبکه های اجتماعی خواستار توقف اجرای حکم اعدام نوید افکاری و تجدید دادرسی بودند، دستگاه قضایی با بی اعتنایی آشکار به افکار عمومی و در خواست های جهانی و حتی بی توجهی آشکار به ماده۴۳ آیین نامه نحوه اجرای احکام حدود، سلب حیات و… نوید را با عجله به دار آویخت.
🔹پیش بینی نوید افکاری که در دادخواست از مردم ایران و شرح شکنجه های زندان نوشته بود:« دنبال گردن برای طناب دارشان می گردند» درست درآمد. هدف این اعدام شتابزده چه بود؟ جلوگیری از رسوایی هر چه بیشتر قوه قضاییه و آبروباختگی حاکمیت در اثر فاش شدن تناقضات این پرونده؟ مقابله با گسترش موج مخالفت با اعدام در میان مردم از طریق اعدام نوید و طولانی تر کردن صف اعدام ها؟ اعلام اقتدار در برابر مردم که بدانند این نظام اساسا پایه هایش بر قتل و کشتار سازمان یافته استوار است به این هدف که پا از گلیم خود درازتر نکنند و ظلم و جنایت و فلاکت موجود را به چالش نگیرند و مطالبه لغو اعدام نداشته باشند؟ پیام دلگرمی به ایادی سرکوب و عمال ظلم که حاکمیت به خونخواهی سر به نیست شده گان شان به هیچ فشار داخلی و خارجی تسلیم نمی شود و هر که را بخواهد، با یا بی بهانه محکمه پسند و با واداشتن به اعتراف زیر شکنجه با کین توزی و سبعیت به دار می کشد؟
🔹هدف از اعدام نوید افکاری هر کدام از این دلایل و یا آمیزه ای از همه آنها و دلایلی دیگر از همین دست هم که بوده باشد، برای عموم مردم قطعا پذیرفتنی نیست، زیرا هیچ توجیهی برای گرفتن جان هیچ انسانی نمی تواند انسانی باشد و فراتر از حق حیات که گوهر انسان است قرار بگیرد. تاریخ خونبار قتل و کشتار سازمان یافته گواه آن است که کشتن انسان ابزار قدرت برای حفظ خویش در برابر عصیان انسان علیه ظلم و اسارت است. اعدام دولتی هیچ نیست جز انحصار رعب آورترین خشونت سازمان یافته علیه حق حیات مردم.
🔹سازمانگران قتل عمد حاکمیتی در برابر اراده مردم با کشتن نوید افکاری به خیال خود پرده ای از نمایش اقتدار رو کرده اند. اما این کار از اقتدارشان نیست؛ از ضعف شان است. چرا که حالا قتل و کشتار در شرایط آگاهی از آگاهی مردم به تبهکارانه بودن کارشان تنها دری است که به روی شان گشوده مانده است. آنان در منظر اکثریت عظیم مردم ایران به جرثومه همه نیستی ها، پلشتی ها، تباهی ها و سیاهی ها تبدیل شده اند و این مکافات قتل عمد حاکمیتی در عصر ارتباطات اجتماعی و گسترش آگاهی و خرد انسانی و پیش درآمد ضروری سقوط نهایی ستمگران و ادمکشان در مغاک نابودی است.
🔹اعدام نوید افکاری سیلی از واکنش برانگیخته و شبکه های اجتماعی از فریادهای برحق خشم و اندوه و اعتراض و انتقام پر شده است. درست در همین شرایط اهمیت مضاعف دارد تا سه الزام کنونی مهم در بستن دفتر قتل و کشتار سازمان یافته دولتی را یادآور شویم:
🔹گسترش هر چه بیشتر کارزار #اعدام_نکنید و #نه_به_اعدام در شبکه های اجتماعی،
🔹درآمیزی فعالیت های شبکه ای و همسویی رسانه ای با فعالیت های پایدار کمپینی و نهادسازی علیه اعدام
🔹تبدیل مبارزه علیه اعدام و سایر شکل های ساختارمند بی حقی و محروم سازی آحاد مردم از سوی حاکمیت به یک فصل مشترک عمومی و به محوری مهم از وفاق همگانی جنبش مطالباتی مزد، حقوق و مستمری بگیران و خط قرمزی که آژیر مقاومت سراسری را برای حمایت از حرمت جان انسان و حق زندگی و آزادی بی قید و شرط به صدا درمی آورد.
🔹به امید آن که روزی جنبش دادخواهی جانباختگان و اعدام شده گان در تلفیق با آزادی و آگاهی و کنشگری عموم شهروندان حامی حق حیات، بساط اعدام را برای همیشه براندازد و زندگی و آزادی را به ارمغان آورد.