وزارت امور اقتصادی و دارایی در اوایل شهریورماه امسال در گزارشی با نام «اهمّ عملکرد و دستاوردهای یکسالهی سازمان بورس و اوراق بهادار ایران»[1] عنوان کرد: «شاخص کل بورس تهران بهعنوان مهمترین نماگر بازار سرمایه از رقم 266,127 در پایان مردادماه 1398 با رشد قابلتوجه 615 درصدی در 8 مردادماه 1399 به رقم 1,904,324 واحد افزایش یافته است.» در یادداشت حاضر میکوشم نشان دهم که آنچه وزارت اقتصاد از آن بهعنوان دستاورد یاد کرده است تشکیل مهلکترین حباب قیمتی در تاریخ بورس اوراق بهادار در ایران بوده که پیآمدهای خطرناکی برای کالبد اقتصادی و اجتماعی ایران خواهد داشت.[2]
از سال 1369، بعد از وقفهای کموبیش ده ساله در پی دورهی بحرانی انقلاب و جنگ هشتساله، بورس اوراق بهادار تهران بار دیگر فعالیت خود را آغاز کرد. از همان آغاز در برنامههای توسعهی جمهوری اسلامی بر استفاده از سازوکارهای بورس بهعنوان روشی «کارآمد» و «شفاف» در تأمین مالی تأکید میشد و شاهد روندی پر فرازوفرود در «توسعه»ی این بازار بودیم. اما این روند از همان آغاز مبتنی بر تشکیل حباب قیمتی و شکستن حباب و بازهم تشکیل حباب و شکستن حباب بود. نخستین حباب قیمتی در تاریخ معاصر بورس تهران در همان نیمهی نخست دههی 70 شکل گرفت و در فاصلهی سالهای 75 تا 77 یک دوره به شکلگیری روند دوسالهی کموبیش منفی شاخص قیمت بورس منجر شد. حباب بعدی در سالهای 82 و 83 شکل گرفت و شکستن آن به دو سال بعد موکول شد و در ادامه در سالهای 92 تا 94 نیز حبابهای قیمتی کوچکتری در این بازار شکل گرفت که در نیمهی همین دهه بهتدریج فروریخت.
همواره دو عامل از ابعاد حبابهای قیمتی شکل گرفته در بورس ایران میکاست. از سویی افزایش دایمی سطح عمومی قیمتها و تورمی ساختاری که اقتصاد جمهوری اسلامی به آن مبتلا بوده است با گذشت زمان از فاصلهی حبابی قیمت ذاتی و قیمت بازار سهام میکاست و از سوی دیگر بسیاری از رخدادهای برآمده از بحرانهای سیاسی و ژئوپلتیک که به بازار شوک وارد میکرد فرصتی فراهم میکرد برای بهاصطلاح تخلیهی حباب و نسبت دادن افول شاخص به سبب شکلگیری حباب به عواملی خارج از بازار. آشکارترین نمونهی آن فروریزی شاخص بورس در پی انتخاب محمود احمدینژاد به ریاستجمهوری بود که ریشهی بنیادی آن حباب قیمتی شکلگرفته در سالهای 1382 و 1383 بود، اما نشانهی مخالفت بازار سرمایه با ریاستجمهوری احمدینژاد تلقی شد.
نمودار یک تغییرات شاخص قیمت بورس اوراق بهادار طی ده سال گذشته را نشان میدهد. چنان که در این نمودار مشاهده میشود، تغییرات شاخص بورس در ایران تا سال 1397 به طور نسبی نوسانی سینوسی را تجربه میکرد اما از این سال روند آن فزاینده شد و هر سال و هر ماه بر شتاب تغییرات مثبت در آن افزوده شد. جنونِ سوداگری تاریخی دیرینه و عمری به قدمت خود سرمایهداری دارد، و در اقتصاد جمهوری اسلامی نیز با توجه به ساخت قدرت و دست بالای بورژوازی مالی و سوداگر و پیوند انداموار آن با حاکمیت، همواره شاهد شکلگیری چنین روندهایی بودهایم، اما روندی که طی دو سال از اوایل 1397 تا اوایل سال جاری در این بازار طی شد حقیقتاً نموداری از جنون محض بوده که سقوط نتیجهی اجتنابناپذیر آن است.