بخش اول: نبرد نئولیبرالی علیه اتحادیه ها
کارل مارکس در 1865 گفت که سطح دستمزد تنها میتواند ً بوسیله مبارزه مداوم میان سرمایه و کار حل و فصل شود، سرمایه دار تمایل دائمی به کاهش دستمزدها به حداقل میزان مادی/طبیعی آن و طولانی کردن روز کار تا حداکثر فعالیت جسمانی را دارد، در حالیکه کارگران مداومأ در جهت مخالف فشار وارد میآورند. ً1 البته همانگونه که کارل مارکس و فردریک انگلس در ابتدای مانیفست کمونیست نوشتند، ً تمام تاریخ تا کنونی جامعه، تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است. ً2
از زمانیکه آنان این جملات برجسته را نگاشته اند، تاریخ گفته های آنان را معتبر ساخته است. تنها جنبشهای عظیم
اعتصابی در دوران (رکود بزرگ)، فشار سرسخت شرکتهای بزرگ در ایالات متحده را شکست داد و حق کارگران برای ایجاد اتحادیه ها و چانه زنی جمعی را قانونی کرد. برای دهه ها پس از برنامه جدید( نیو دیل)، کورپراسیونها مشروعیت اتحادیه ها در روند مذاکرات دسته جمعی را پذیرفتند، حتی در حالیکه ازحضورشان اسقبال نمی کردند.
این دوران در اواسط 1970 متوقف شد، و جنبه دیگر از فرمول مارکس را معتبر کرد. هنگامی که شکوفائی طولانی اقتصاد ایالات متحده پس از جنگ شروع به کاهش کرد. بهره وری تولیدی ایالات متحده از رقبای اصلی اش، بخصوص ژاپن و آلمان عقب افتاد. رهبران بنگاهها در ایالات متحده حول استراتژی مزیت بازسازی رقابتی بر گرده طبقه کارگر متحد شدند. بعنوان مثال، کمپین دراز مدتی را شروع کردند که – قاطعانه – تعادل نیروهای طبقاتی را به نفع خود تغییر دادند.
با ایجاد تشکلات جدیدی همچون (بیزنس روند تیبل) یا میزگرد بنگاه ها واحیای موذیانه اتاق بازرگانی ضد اتحادیه ای، برنامه ای برای پائین آوردن استاندارد زندگی طبقه کارگر جعل کردند. همانگونه که (بیزنس ویک ) در آن زمان جمعبندی کرد، ً برای بسیاری از آمریکائیها – هضم – ایده کار کردن با دستمزد کم، برای اینکه بنگاهها بتوانند بیشتر داشته باشد.. – کار سختی است. در تاریخ اقتصاد مدرن هیچ چیز در مقایسه با مشکل از دست دادن مشاغل و متقاعد ساختن مردم به پذیرش واقعیت جدید که بایستی اکنون انجام بشود، برابر نیست ً. این واقعیت جدید بعنوان نئو لیبرالیسم شناخته می شود.
به دور از ادعای مدافعین قانون ً بازار آزاد نامحدود ً ، نئولیبرالیسم سیستم رفاه شرکتهای بزرگ است، که همواره به مداخله دولت هنگامیکه در طرف کورپراسیونهاست، خوش آمد میگوید. طرح نجات(بیل اوت) بانکها و شرکتها در رکود بزرگ 2008-2007 این حقیقت رابوضوح نشان داد: دولت فدرال نه تنها همان وال استریت غول پیکری را نجات داد، که حرص و آز بی پروایش سبب بحران مالی شد، بلکه از آن زمان به بعد سود شرکتها سر به آسمان می زند.
سی و چند سال نئو لیبرالیسم چیزی جز بدبختی برای طبقه کارگر جهانی به ارمغان نیآورده است. این پیآمد، محصولی جانبی نیست، بلکه در جنگی یکطرفه ، هدف سیاستهای نئو لیبرالیسم، تخریب اتحادیه های کارگری ، یعنی تنها راه دفاع از استانداردهای زندگی کارگران است. انتخاب مارگارت تاچر در انگلیس در سال1979 و رونالد ریگان در 1980 ، پیروزی نئو لیبرالیسم را علامت داد، که با اخراج اعضای برجسته (پی ای تی سی او) سازمان حرفه ای کنترل ترافیک هوائی مشخص شد، که اتحادیه هایشان ا در ظرف یکماه در هم شکسته شد.
از آن زمان تا به حال شرکتهای بزرگ در ایالات متحده در پروژه نئو لیبرالیشان از حمایت هر دوحزب سیاسی بهره مند شده اند، همچنانکه هم دمکراتها و هم جمهوریخواهان با هم حمله بی رحمانه ای را به طبقه کارگر و فقرا فراهم ساخته اند. تصمیم پرزیدنت باراک اوباما در دسامبر 2010 در تمدید کاهش مالیات برای ثروتمندان شاهدی است که دمکراتها همراه همتای آشکاراترجمهوریخواهانشان به ایفای نقش خود در حکومت نئولیبرال ادامه میدهند.
تصادفی نیست که امروزه ،سطوح نابرابری طبقاتی، بازتاب دهنده سیاست عدم مداخله سرمایه داری در دوره گیلدد در اواخر قرن نوزده است، یعنی وقتیکه بارونهای دزد با چنگ و دندان بر علیه هر گونه تلاش کارگران برای متشکل شدن در اتحادیه ها، جنگیدند و ثروتمند شدند. همچنین ویژه گی اصلی برنامه امروزه نئولیبرال، متلاشی کردن اتحادیه ها است که با موفقیت عظیم همراه بوده است. آنگونه که تخمین زده شده تا پیش از اواسط 1980 ، شرکتهای بزرک ایالات متحده، نیم بیلیون دلار خرج شرکتهای متلاشی کننده اتحادیه ها کرده اند، آنها متونی را تکس میزدند با قول های مثل این ً در فصل دوم به شما نشان خواهیم داد که چگونه کارکنانتان را داغان کنید ( قبل از اینکه آنها شما را بگایند) و چگونه آنها را با دستمزد پائین خندان نگاه دارید – چگونه با آنها درمشاغلی با دستمزد پائین مانور دهید تا از بیرون رفتن از آن بترسند – چگونه استخدام و چگونه اخراج کنید، لذا همیشه پول بسازید.5
فقط کافی است که با ساختن تصویر(غلط) از ً ملکه های رفاه ً ، که با دلارهای مالیات دهندگان زندگی میکنند ، توجیه ایدئولوژیک برای از بین بردن ً رفاه همانطور که میدانیم ًرا آماه کنند، در زمان تصدی بیل کلینگتون بعنوان رئیس جمهور، تصویری ( همانطور غلط) از اتحادیه یونایتد اتو ورکرز ارائه میشود با دستمزد بشدت اضافه و با مزایای ً طلا- اندود شده ً، که توجیه آماده ای را برای مطالبه کاهش دستمزد به اتحادیه کارگران تولیدی درست میکند. اخیرأ در 2008، نیویورک تایمز بطور غلط ادعا کرد که دستمزد اعضای ( یو آ دبلیو) همراه با مزایا، 70 دلار در ساعت است 6. در شرایطی تایمزاین ادعا را کرد که دستمزد برای کارگر تازه استخدام شده ی ( یو آ دبلیو) 14.50 دلار در ساعت بود.7 بر طبق دفتر آمار کارگری عضویت در اتحادیه، در بخش خصوصی در طی این دوران در مسیری مارپیچی رو به پائین بوده است، و فقط 6.9 درصد از کارگران بخش خصوصی در سال 2010 را پوشش میداد، پائین تر از سال پیش یعنی 7.2 در صد بود.8
پس از مغلوب کردن بخش خصوصی، سیاست سازان و صاحب نظران رسانه ها اخیرأ کارکنان بخش عمومی را هدف سرکوب ایدئولوژیک قرار داده اند، در حالیکه از مخارج اجتماعی کاسته اند، با ارائه تصویری همچون ً بی کفایتی و پرداخت زیادی ً از کارگران بخش عمومی ، از آنان همچون قربانی، برای دیگران، استفاده میکنند. ً یو اس ای امروزً در 2 مارچ در تلاشی روشن برای به رقابت واداشتن کارگران بخش عمومی و خصوصی علیه یکدیگرادعا کرد.10 که ً با میزان 36.2 در صد اتحادیه گرائی، ادعا میشود (بطور غلط ) که اتحادیه های بخش عمومی، همراه با سیستم خدمات اجتماعی و مدیکر، مسئول متورم شدن کسری هستند، و نتیجه میگیرند که برای موازنه دولتی، حق چانه زنی اتحادیه ها بایستی گرفته شود. ً ویسکانزین یکی از چهل و یک ایالت است که کارکنان عمومی، درآمد متوسط و مزایای بالاتری به نسبت کارگران بخش خصوصی در همان ایالت دارند.
اما خیلی زود پس از( بیل اوت) نجات بانکها در 2008، میلیونها کارگری که در فاز ً بهبود وترمیم ً این سیکل بیزنس، با تداوم بیکاری دراز مدت وپائین افتادن تمام و کمال استانداردهای زندگی شان مواجهه شده اند، این آخرین مانور طبقه حاکمه را نپذیرفته اند.
ویسکونزیس: آینده در حال
مبارزه برای دفاع ازاتحادیه های بخش عمومی در ویسکونزین که در فوریه اوج خود رسید، وسیعترین و مصمم ترین همبستگی طبقاتی را به میدان آورد. بیش از صد هزار تظاهر کننده در نقاط مختلف به میدان مبارزه آمدند، درحالیکه هزاران کارگر و دانشجو با صدای بلند ساختمان عمارت پارلمان ایالتی در مدیسون را برای هفته ها تصرف کردند.
در تشابه روشنی با انقلاب مصر که به تازه گی حسنی مبارک دیکتاتور را بیرون کرده بودند، کارگران ویسکونزین پلاکاردهائی همچون، ً مانند مصریها بجنگ ً و ً حسنی والکر، ً را حمل میکردند، هر چند که خود اشغال ساختمان مدور، بیش از یک تشابه گذرا با میدان آزادی را در بر داشت. همانطور که اشغال ادامه داشت و درحالیکه کارگران و دانشجویان در نمایشی از دمکراسی که بندرت در جنبش کارگری آمریکا دیده میشد، در باره استراتژی و تاکتیک به پیش بردن مبارزه بحث میکردند ؛ شعار ً اعتصاب عمومی ً ساختمان مدور کاپیتول را پر کرده بود.11 مبارزه کارگران ویسکونزین، نیز به تظاهرکنندگان در قاهره نیز الهام میدهد؛ در تصویری که در ماه فوریه از میدان آزادی قاهره نشان داده میشود، تظاهر کنندگان پلاکاردهائی حمل میکردند که نوشته شده بود ً کارگران مصر ویسکونزین را حمایت میکند- یک جهان، یک درد. ً12
کارگران عضو اتحادیه و حمایت کننده گانشان مشابهأ دریافتند که بقا اتحادیه های بخش عمومی ویسکونزین، مستلزم غلبه بر اسکات والکر فرماندار ویسکونزین میباشد که آنها را از پایه ای ترین حقوقشان یعنی مذاکرات دسته جمعی محروم کرده است.13 بعلاوه حمله والکر بهیچ وجه به تنهائی نبود، بلکه استراتژی هماهنگی را بطور همزمان، در حمله بر کارگران بخش عمومی، ایالت به ایالت، نمایندگی میکرد- که جمهوریخواهان در اوهایو، میشیگان و ایندیانا پیشگام بودند، اما در ایالات تحت سلطه دمکراتها، از جمله فرماندار آندروکومو در نیویورک، طنین انداز بود.
همانگونه که مبارزه در ویسکونزین در حال آشکار شدن بود، نظر سنجی های نیویورک تایمز و اخبار سی بی اس نشان میداد که افکار عمومی در مقیاس ملی ، مخالف تضعیف حق مذاکره دسته جمعی کارگران هستند. ًو کارگران ویسکونزین در دفع آخرین یورش آنان تنها نبودند. دهها هزار کارگر دراوهایو،ایندیانا، میشیگان و جاهای دیگر بر علیه طرح قوانین ایالتی، در تحمیل قانون ضد اتحادیه ای مشابهی تظاهرات کردند ً. قانونگزاران دمکرات در هر دو ایالات ویسکونزین و ایندیانا با متوجه شدن از احساس خشم حوزه انتخابیه شان، به قصد انکار جمهوریخواهان، که اکثریت رابدست آورده بودند برای هفته ها از ایالت فرار کردند.
اتحادیه های بخش عمومی از پیش با کاهش دستمزدها ومزایا موافقت کرده بودند و به آسانی اعلام کردند که آنها فقط به دلیل تجاوز به حق قراردادهای دسته جمعی می جنگند. اتحادیه ها برای بسیج دهها هزار نفر از اعضایشان در مدیسون آماده شدند، حتی بعضی از اتحادیه هائیکه قانون کاهش دستمزد شامل حال آنها نمی شد، مهمترین آنها، آتش نشانیها، از شرکت کنندگان مشتاق در اشغال کاپیتول بودند. رهبران اصلی اتحادیه در ابتدا، اقدام در محل کار را آغاز کردند. با وجود اینکه در ویسکونزین اعتصاب بخش عمومی غیر قانونی است، اما انجمن شورای آموزش و پرورش ویسکونزین ( دبلیو ای آی سی) فرا خوانی به بیماری در 17 و 18 فوریه به معلمین داد و در عوض به تظاهرات در مدیسون پیوستند، تعدادی از مدارس منطقه بسته شد. آی اف تی ( فدراسیون سابق معلمین آمریکا) در ویسکونزین، با آرزوی پیروزی و دادن اعتماد به نفس برای کارگران ویسکونزین مساله را دنبال کرد.
هرعاملی از خشم گرفته تا مقیاس اعتراض، مبارزه را به جلو میغلطاند، زمینه مادی انسانی برای گسترش اقدامات در محل کار بوضوح وجود داشت اما حتی موقعیکه تظاهرات وسیعأ گسترش می یافت، به نظر میرسید که مقامات اتحادیه ها مطمئن نیستند که تشدید کنند یا عقب نشینی – و در پایان هر دو کار را کردند. قبل از دوشنبه 21 فوریه ماری بل، رئیس ( دبلیو ای ای سی ) به معلمنین دستور داد که به سر کارهایشان باز گردند.16 بزودی پس از آن ، فدراسیون کار جنوب مرکزی ویسکونزیس ( اس سی اف ال)، تشکیلاتی فراگر برای اتحادیه ها، که نماینده گی 45000 کارگر در شش بخش اطراف مدیسون را دارد، اظهاریه زیر را در وب سایتها پست کرد: ً اس سی اف ال بر اعتصاب عمومی صحه میگذارد، احتمالأ برای روزی که والکر ً لایحه ترمیم بودجه ً را امضا میکند. ً این بیانیه قویأ به تشدید اقدام آینده از جانب اتحادیه ها اشاره داشت، اما جامه عمل بخود نگرفت. البته واضح است که ، رهبران اتحادیه ها در 11 ماه مارچ ، روزی که والکر لایحه را قانونی کرد، فلج شدند
جمهوریخواهان نه تنها در ویسکونزیس، بلکه همچنین در میشیگان، ایندیانا، و نیز اوهایو با موفقیت از طریق اقدامات ضد اتحادیه ای کوبیدند و به پیش رفتند. با این وجود اگر به واقعه اخیر مبارزه طبقاتی ، همچون واقعه ای پر سر و صدا اما گذرا، پیش از اینکه روابط طبقاتی سرمایه داری به صورت عادی برگردد بنگریم اشتباه است. این حادثه، ببشتر پتانسیل آنرا دارد که نشان دهنده شروع مبارزه در دوره ی جدیدی که درپیش رو داریم باشد . با وجود اینکه در ماه فوریه هیچ اعتصابی در ویسکونزیس صورت نگرفت – خصوصیت توده ای مبارزه در ویسکونزین برخی اشکال/تصاویری از مراحل بالای بزرگ تاریخی را برای کارگران آمریکا را به ثمر رسانده است .
البته تا تمام شدن مبارزه در ویسکونزیس هنوزخیلی مانده ، گواه آن، پانزده تا بیست هزار تظاهرکننده گانی است که در 14 می دو باره در ساختمان کاییتول مدیسون جمع شدند و اعلام کردند که، ً این نبرد تمام نشده! ً17 . در حالیکه مسیر پرونده به دادگاه عالی ویسکونزین راه باز میکند، حکم چند دادگاه ویسکونزین، مطابقت و مشروعیت تصویب قانون جدید با قانون اساسی را رد کرد. فعالین اتحادیه ها شروع به فراخواندن کمپین هائی برای برداشتن همان جمهوریخواهانیکه کردند که بسیار سرسختانه و متعصبانه به کر متلاشی کننده اتحادیه ها پیوسته بودند. وتا زمان نوشتن این نوشته، فعالین اتحادیه ها و هواداران در بیرون ساختمان کاپیتول چادری به سبک و با الهام از- مدل ً هووروایل ً در زمان رکود بزرگ – راه انداخته اند، باسم ً والکر وایل ً عهد کرده اند که از آغازتا انتهای روند بودجه دولتی باقی میمانند. ً18
بخش دوم: تئوری مارکسیستی اتحادیه های کارگری تحت سلطه سرمایه داری
همانطور که فعالین در جستجوی دوباره ساختن جنبش کارگری از پائین به بالا هستند، مبارزات ویسکونزین هم پتانسیل عظیم و هم محدودیتهای بزرگ اتحادیه ها را نشان داد. مبارزه در ویسکونزین از بحرانی پدید آمد، که دهه ها ساخته شده بود. تعداد اعتصابات در 2009 به پائین ترین حد ودر 2010 به دومین پائین ترین حد خود سقوط کرد.19 این ارقام نشان میدهد که رهبران اتحادیه ها در استفاده از اعتصاب، این موثرترین سلاح کارگران تا چه حدی بی میل بوده اند، دهه ها چانه زنی های با دادن امتیاز – که در آغاز، ادعا میشد که پدیده ای موقت باشد- اما کاهش دستمزدها و مزایا سیمائی روتین از مذاکرات اتحادیه ساخته بود، وبه این ترتیب به خراب شدن استاندارهای زندگی طبقه کارگر انجامید. تا جائیکه که عضویت در اتحادیه در سال 2010 تا فقط 11.9 در صد کارگران آمریکا رسید ، از12.3 در صد در سال پیش و 24.1 در صد در 1979کمتر شد. 20
تاریخ نشان داده است که میزان عضویت در اتحادیه با صعود وسقوط سطح مباره طبقاتی رابطه دارد. اگر تعادل موجود نیروهای طبقاتی را فقط بتوان از طریق احیا مجدد مبارزه طبقاتی برگرداند، آنگاه چالشی که فعالین اتحادیه با آن مواجه میشوند این است که چگونه اتحادیه هایشان را به تشکلاتی رزمنده تبدیل کنند.
خصوصیت متناقض اتحادیه
در سیستم سرمایه داری اتحادیه ها در خط اول دفاع از کارگران علیه کارفرماها هستند. اما بعنوان حامل مبارزه، همچنین برای خود رهائی آینده طبقه کارگر بسیار مهم می باشند. با این وجود همچنان تناقض وجود دارد: اتحادیه ها هم برای شرایط استثمار کارگران در نظام سرمایه داری مذاکره میکنند و هم وسیله یا حاملی برای مبارزه که بتواند طبقه کارگر را برای انقلاب آماده کند، ارائه میدهند. مارکس و همکار سراسر زندگیش فردریک انگلس، در زمانیکه سرمایه داری هنوز در دوره رشد اولیه اش بود، قادر شدند که رل متناقض اتحادیه ها را در پروسه انقلابی بیان کنند.
برای مدتها اسم رمز طبقات حاکمه ً شکاف بیانداز و حکومت کن ً بوده است . سرمایه داری کارگران را مجبور به رقابت با یکدیگر میکند – بومی در مقابل متولد خارجی، ماهر در مقابل غیر ماهر، و…غیره.- از هر فرصتی برای انداختن شکاف در کارگران بهره برداری میکند. سازماندهی در اتحادیه ها که امکان مبارزه جمعی برعلیه کارفرماها راعرضه میکند، نتیجتأ رقابت میان کارگران را کاهش داده. در 1845 انگلس استدلال کرد که:
ً اما اهمیت واقعی آنچه این اتحادیه ها و اعتصابات برخاسته از آنها میدهد این است که اولین تلاش کارگران برای از بین بردن رقابت است. و دلالت بر این دارد که برتری بورژوازی کاملأ بر اساس رقابت کارگران در میان خود است؛ بعنوان مثال: بدلیل فقدان انسجام و همبستگی. و دقیقأ بدلیل اینکه اتحادیه بسوی عصب حیاتی نظم اجتماعی موجود نشانه گیری میکند، هر چند که یکجانبه و محدود ، اما برای سیستم بسیار خطرناک است.21
با وجوداینکه مارکس و انگلس انتظار داشتند که پروسه انقلابی سریعتراز آنچه که تاریخ نشان داده است، صورت می پذیرد، آنها نه تنها متشکل شدن کارگران در اتحادیه ها و کاهش رقابت بین کارگران را مساله ای اساسی و کلیدی در پیشروی مبارزه طبقه کارگر شناسائی کردند، بلکه همچنان نشان دادند که سرمایه داری حتی پس از دوره ای عقب نشینی ، کارگران را بسوی مبارزات دسته جمعی سوق میدهد. همانگونه که آنها در مانیفست کمونیست نوشتند، ً متشکل شدن کارگران در تشکل طبقاتی خود، و در نتیجه در حزب سیاسی، بطور مداوم ار طریق رقابت میان خود کارگران بهم میخورد. اما دوباره برمیخیزد، قویتر، محکم تر و تواناتر ً22.
هارل دریپر مورخ برجسته همینگونه اظهار میدارد که ً برای وارد شدن به مبارزه طبقاتی مثل اینست که برای سقوط از هواپیما ضروری باشد که به تئوری جاذبه نیوتن اعتقاد داشته باشی. هیچ مدرکی که کارگران مبارزه را بیش از هرکس دیگری دوست دارند وجود ندارد، گواه یا مدرک این است که سرمایه داری کارگران را مجبور به مبارزه میکند وکارگران به انجام آن عادت میکنند و یاد میگیرند. ً23
در این زمینه، مبارزه در ویسکونزین نشان داد که چگونه کاپیتالیسم میتواند دوباره کارگران را به مبارزه سوق داده، برای دوباره ساختن جنبش کارگری بر اساس مبارزه جمعی درها را بگشاید. از آنجائیکه نئولیبرالیسم در طی سه دهه اخیر در مقیاس جهانی با موفقیت زیادی کارگران را به مسابقه ای بی امان تا انتها مجبور کرده است، کار بسیار زیادی برای انجام دادن وجود دارد. با این وجود پتانسیل آن موجود است.
پروسه انقلابی
البته، برای جنبش کارگری آمریکا، تغییر تعادل نیروهای طبقاتی، فوریتی بلادرنگ است. اما برای مارکسیستها، یک عصر جدید مبارزه طبقاتی همچنین، راه را برای انقلاب طبقه کارگر- نه فقط بوسیله آماده کردن طبقه کارگر برای براندازی سیستم، بلکه همچنین برای حکومت بر جامعه بطور جمعی تدارک می بیند. مارکس در ایدئولوژی آلمانی به روشنی اظهار داشت که، ً [ انقلاب ضروری است، از اینرو، نه فقط به این دلیل که طبقه حاکمه را بهیچ طریق دیگری نمیتوان برانداخت، بلکه همیچنین به این دلیل که طبقه ای که آنرا می اندازد، فقط در انقلابی که موفق به رهائی خود از همه کثافت عصر شود، میتواند برای بنیانگذاری جامعه ای جدید مجهز گردد. ً24
مارکس و انگلس مبارزه اقتصادی را همچون وسیله ای در نظر گرفتند که از طریق آن طبقه کارگر از طبقه ای ًدر خود ً به طبقه ای ً برای خود ً همچون پیش شرطی لازم برای خود رهانیش ، پیشروی میکند. همانگونه که مارکس در فقر فلسفه نوشت، ً ابتدا شرایط اقتصادی توده های مردم کشور را به کارگران تبدیل کرد… بدین سان این توده ، از پیش، طبقه ای علیه سرمایه داری است، اما نه هنوز برای خودش. در مبارزه، که ما فقط چند وجه از آن آنرا ملاحظه کرده ایم، این توده متحد شده و به طبقه ی برای خود شدن ادامه میدهند. منافع آن دفاع از منافع طبقاتی است. ً 25
همبستگی ابراز شده عظیم طبقاتی در مدیسون در ماه فوریه و مارچ – ازجمله شامل کارگران اتحادیه ای و غیر اتحادیه ای از بخش خدمات عمومی و خصوصی، دانش جویان و هواداران از سراسر ایالات متحده متعهد به دفاع ازاتحادیه های بخش عمومی در ویسکونزین – جهشی به جلو را برای ایجاد طبقه کارگر ًبرای خود شدن ً را نشان داد.
انگلس استد لال میکرد که اتحادیه ها، وسلاح اعتصاب بویژه، ً مدرسه انقلاب ً است که چون پیش شرطی لازم، کارگران را درمبارزه طبقاتی برای خود رهائی شان تربیت میکند:
این اعتصابات در ابتدا، کشمکش جزئی، بعضی اوقات منتج از مبارزه ای موثر می باشند؛ درست است که چیزی را حل نمیکنند، اما قوی ترین گواه بر فرا رسیدن نبرد قطعی میان بورژوازی و پرولتاریا می باشند. آنها مدرسه جنگی/نظامی کارگران است که در آن خود را برای نبرد بزرگی که غیر قابل اجتناب است آماده میکنند… و اتحادیه ها چون مدارس جنگ ، بهترین ها نیسند.26
دراپر به این فرمول بندی می افزاید، ً جنبش اتحادیه ای به یک معنی همچنین مدرسه یا زمین آموزشی ای کم تر رزمجویانه/جنگی برای پرولتاریا است، مثل آماده کردن کادر هائی از کارگران که قادر به اداره جامعه باشند. انگلس اشاره میکند که ً کارگران همچنین در مدیریت نظام اجتماعی عظیم حرفه ای شان، اثبات کردند ً که برای اداره و کار سیاسی مناسب ً هستند. ً 27
از اینرو، از آنجائیکه اتحادیه ها برای مذاکره درمورد شرایط بهتر برای کارگران در سیستم سرمایه داری موجود است، هدف دیگر انقلابیون همواره تقویت ظرفیت رزمندگی طبقه کارگر، باهدف گسترش و تعمیق رهبریت انقلابی درمیان توده های طبقه کارگر است. بعنوان مثال هر مرحله از مبارزه – چه پیروزی یا شکست – نمایانگراهمیت ویژه ای در پروسه انقلابی است . این یک فرمول چوبی نیست، بلکه شامل تغییر استراتژی وتاکتیکهای مناسب برای هر مرحله از مبارزه طبقاتی است ، که در زیر درباره آن بحث خواهد شد.
مذاکره برای شرایط استثمار
اتحادیه ها در بهترین حالت حامل/وسیله ای ضروری برای مبارزه طبقاتی هستند. اما از آنجائیکه عملکرد اساسی آنها در سرمایه داری مذاکره در مورد شرایط استثمار از سوی اعضایشان است، حفظ آن به ادامه روابط سرمایه داری بستگی دارد. همانگونه که تونی کلیف و گلوکشتاین استدلال میکنند، ً بهبودی وضعیت کارگران در درون سرمایه داری – نه براندازی سرمایه داری – دستورالعمل مشترک فعالیت اتحادیه ها در شرایط طبیعی است. در واقع اتحادیه ها به آرامی و سکوت چهار چوبی را که بوسیله سیستم گذاشته شده، قبول میکنند و تمایل دارند که یا موضوعات سیاسی را از دستور بحث خارج کنند یا از احزاب سیاسی اصلاح طلب که نظم موجود جامعه را به چالش نمیگیرد حمایت کنند. ً 28
در مراحل مختلفی در زمان مارکس و انگلس، اتحادیه ها مبارزه طبقاتی را بسیار به جلوهدایت میکردند؛ در موارد دیگری نیز ممانعت ورزیدند. در زمان عقب نشینی اتحادیه ها، مارکس و انگلس به تندی در رابطه با موقعیت اتحادیه ها شکایت کردند. همانطور که انگلس در 1871 نوشت، ً جنبش اتحادیه ای، در میان همه اتحادیه های بزرگ، قوی و غنی، به جای وسیله ای برای پیشروی، بیشتر مانع دربرابر جنبش عمومی شده است. ً 29
انقلابی روسی لنین نگرش متغیر مارکس و انگلس نسبت به اتحادیه ها را منعکس کرد. اما او همچنان تحت تاثیر رل تاریخی خود اتحادیه ها که باز تاب دهنده نوسان آنها بود، واکنش نشان میداد. در 1899 لنین مینویسد ً هر اعتصابی، اندیشه سوسیالیسم را با حدت به ذهن کارگران می آورد، اندیشه مبارزه کل طبقه کارگر برای آزادی از ستم سرمایه… به این دلیل است که سوسیالیستها اعتصاب را مدرسه انقلاب مینامند ً ، مدرسه ای که در آن کارگران یاد میگیرند که برای آزادی تمامی مردم با دشمنانشان بجنگند. ً 30
تنها سه سال بعد مجادله لنین در چه باید کرد؟ سیاست اتحادیه ها را منحصرأ با الفاظ منفی توصیف میکند: ًصحبت های زیادی از خود بخودیسم وجود دارد. اما رشد خود بخودی جنبش طبقه کارگر، به تبعیت از تفکرات بورژوازی منتهی میشود…اتحایه گرائی، جنبش خود بخودی طبقه کارگر است… و اتحادیه گرائی ، اسارت ایدئولوژیک کارگران بوسیله بورژوازی معنی میدهد. ً 31 باز هم سه سال بعد، در طی انقلاب 1905 ، لنین به استدلالات اولیه اش بر میگردد، اظهار میدارد که ً طبقه کارگر بطور غریزی، خود بخودی سوسیال دمکرات [سوسیالیست ] است.32
تفسیر بالا به نظر متناقص میرسد، اما درک تئوریک مارکس از رل متناقضی را که اتحادیه ها در روابط روز به روز طبقاتی بازی میکنند نمایندگی میکند. جنبه دوم رل اتحادیه ها شفافیت وصراحت سیاسی رل آنها را در سرمایه داری محدود میکند. اتحادیه ها همه کارگران یک صنعت ویژه یا در درون صنعت خاصی را نمایندگی میکنند ( یا جویای نمایندگی کردن آن است) – یک اتحادیه هر چه کارگران بیشتری را بتواند در یک تشکل سازماندهی کند، توانائیش در بکار بردن قدرت اقتصادیش در اعتصاب وسایر اقدامات در محل کار قویتر است.
لذا هرچه اتحادیه بزرگتر ووسیعتر باشند، رقابت میان بخشهای بزرگ طبقه کارگر را کاهش میدهند. اما این قدرت اقتصادی ، محدودیت سیاسی را به اتحادیه ها تحمیل میکند. همانگونه که لئون تروتسکی، انقلابی روسیه اشاره میکند:
ً اتحادیه توده وسیعی از کارگران را در سطوح مختلفی در بر میگیرد، هر چه این توده وسیعتر باشد، اتحادیه به وفا کردن به وظایفش نزدیکتر است. اما آنچه را که یک تشکل با توسعه اش بدست می آورد، به ناچار در عمق ازدست میدهد. تمایلات فرصت طلبانه، ناسیونالیستی، مذهبی در اتحادیه ها و رهبریت آنها، این حقیقت را توضیح میدهد که اتحادیه ها نه فقط پیشتاز [ رزمنده ترین کارگران] بلکه همچنین ذخیره عظیمی را نیز در برمیگیرند، از اینرو ، جنبه ضعیف اتحادیه ها از سوی قدرتشان می آید. ً 33
به این دلیل اتحادیه ها نمیتوانند به ساختارهای انقلابی تغییر پیدا کند. این رل تاریخی سیاسی، فقط بوسیله تشکلات و احزاب صریحأ انقلابی سیاسی میتواند عملی گردد.
بخش رهبری اتحادیه ها
کلیف و گلوچاستاین، با بهره گیری بیشتر از تجربیات اخیر، با دقت رل مقامات اتحادیه را شرح دادند:
اعتقاد به اینکه فشار از پائین میتواند رهبران اتحادیه را مجبور به پیمودن مسیر انقلابی کند، درک اشتباه از سرشت بوروکراسی، پراکندن توهم ، کند کردن آگاهی و اقدام کارگران می باشد. رهبران اتحادیه ممکن است که وادار به اطاعت از بعضی از خواسته های توده اعضا شوند ولی آنها هرگز قادر به تعویض/جایگزینی برای اقدام جمعی توده ها نخواهند بود. بنابراین فعالیت خود کارگران برترین است.34 مارکس و انگلس ( و پس از آن سایر مارکسیستها ) مکررأ ناامیدی خود را معطوف به رهبران اتحادیه ها کردند. در واقع مارکس و انگلس مکررأ در باره رهبران حرفه ای اتحادیه ها که از گسترش جنبش اتحادیه ای فرای حرفه خاص خود امتناع میکردند، شکایت کردند.35 انگلس در 1869 مینویسد که ً بنظر میرسد که همه جا این مسئله که بخشی از رهبران کارگران بی جربزه/تضعیف می شوند، قانون جنبش کارگری شده است. ً ً مارکس در 1978 میگوید که ً رهبری طبقه کارگر انگلیس کاملأ به دست مقامات فاسد اتحادیه و حرافان حرفه ای افتاده است، ً 36
اگر کارکرد اتحادیه مذاکره برای شرایط استثمار در سرمایه داری است، مقامات اتحادیه بعنوان مذاکره کننده برای اعضایشان عمل میکنند. موقعیت طبقاتی آنها، خود متناقض است. ، مقامات تمام وقت اتحادیه، خود کارگر نیستند، و قراردادی را که از جانب اعضای خود مذاکره میکنند، بر حقوق و شرایط کاری آنان تاثیری ندارد. اگر قرارداد بر اخراج موافقت کرد، رهبران اتحادیه هنوز شغل خود را دارند. اگر دستمزدها ضربه بخورند یا سرعت بالا در کار تحمیل شود، حقوق و شرایط کاری مقامات اتحادیه، چون سابق باقی خواهد ماند.
از اینرو رهبران اتحادیه نه کارگر ونه سرمایه دار هستند، بلکه واسطه ای بین ایندو. در فقدان فشار از پائین، آنها احتمالأ خود را به فشار از بالا تطبیق میدهند. همانطور که انقلابی آلمانی، رزا لوکزامبورگ توضیح میدهد،
تخصصی کردن فعالیت حرفه ای رهبران اتحادیه ، بعلاوه افق محدود طبیعی ، که جز جدائی ناپذیر مبارزه اقتصادی جدا شده در دوران آرامش است، براحتی در بین مقامات اتحادیه، به بورروکراتیسم و دید قطعأ محدود وتنگی منتهی میشود…قبل از هرچیز فوق ارزش گذاری تشکل وجود دارد، که بتدریج از یک وسیله، به یک چیز با ارزش، که منافع مبارزه بایستی تابع آن باشد، تغییر یافته است. که همچنین از این مساله، بعلاوه، فوق ارزش گذاری خود متد مبارزه اتحادیه، چشم انداز و موفقیتش، نیاز آشکارا مبرم برای صلح، که چکیده ای از ریسک بزرگ و خطر مفروض برای ثبات اتحادیه ها است، نتیجه گیری می شود.37
مطمئنأ، سیکل سرمایه داری، محدودیتهای معینی را در توانائی های اتحادیه در مذاکره برای شرایط مساعد برای کارگران، تحت شرایط نرمال سرمایه داری تحمیل میکند. در فازتوسعه سیکل اقتصادی، سرمایه داری به مراتب ،احتمال بیشتر دارد که به خواستهای اتحادیه جواب دهد، درحالیکه در دوران رکود – و بیکاری گسترده – جریان عوض میشود. قطعأ این مسئله به الگوی پیشروی وعقب نشینی مبارزه طبقاتی کمک میکند. اماکاهش دستمزدها و عضویت در اتحادیه در سه دهه گذشته را با سیکل تجارت نمیتوان توضیح داد، همانگونه که ترمیم/بهبود ً اخیر، همه چیز را نمایان کرد. این کاهش را فقط میتوان با میزان حمله و طول مدت حمله نئولیبرالیسم به طبقه کارگر و محافظه کاری بوروکراسی مستحکم کارگری آمریکا توضیح داد.
محافظه کاری بوروکراسی کارگری آمریکا در دهه های اخیر نه تنها بوسیله تنفر نشان داده شده مقامات اتحادیه از مبارزه ، بلکه همچنین بوسیله روابط دراز مدت کارگری با حزب دمکرات، حزبی که خود اعلام کرده که طرفدار سرمایه داری است، مشخص میشود. برای مثال ، هم کلینتون و هم اوباما، قولهائی راکه در کمپین هایشان داده بودند سریعأ پس از به قدرت رسیدن شکستنذ. نه قول کلینگتون در ممانعت استفاده از جایگزین دائمی برای کارگران اعتصابی،( استراتژی محبوب شرکتها در شکست دادن اتحادیه ها)، و نه رل اوباما در تصویب کردن قانون انتخاب آزاد کارکنان، قادر نشد برسمیت شناختن ً چک کردن کارت ً رای گیری دراتحادیه، حتی یک روز دوام بیآورد.
حتی با وجود اینکه عضویت دراتحادیه و دستمزدها در دهه گذشته به نقطه بحرانی خود رسید ، هنوز حمایت از دمکراتها کاسته نشده است. هر سال انتخاباتی ، کاندیداهای حزب دمکرات میتوانند به حمایت وسیع سیاسی و اقتصادی اتحادیه ها برای کمپینهای خود ادامه دهند، در حالیکه در مقابل کمی یا هیچ چیز نمیدهند.
بی میلی مقامات بالای اتحادیه ها برای به چالش طلبیدن وضع موجود، قطعأ بوسیله دستمزدهای بالا که برابر با دستمزد هیئت رئیسه شرکتهاست مستحکم میشود. نلسون لیچن اشتاین مقامات اتحادیه در آمریکا و اروپا را مقایسه میکند، اتحادیه ها در آمریکا که با استخدام قشری از وسیعترین صاحب منصبان خوب پرداخت شده، با دستمزد بالا در جنبش جهانی کار رشد کردند … نسبت کارگران کارگذار/ صاحب منصب در اواخر 1950 در ایالات متحده چیزی شبیه یک در سیصد بود، درحالیکه در اروپا متوسط ، در حدود یک صاحب منصب برای دوهزار عضو اتحادیه بود. در سال 1960، آمریکا شصت هزار مقام تمام وقت اتحادیه ای داشت، در مقایسه با انگلیس که فقط چهار هزارنفر بودند. 38
همانطور که مارک برنر در لیبر نوتز( یاداشتهای کارگری) گزارش میدهد، تعداد مقامات اتحادیه ً با دستمزدی بیش از صد هزار دلار بین سالهای 2000 و 2008 سه برابرشد، بر اساس داده های کامل در آخرین سال، تعداد کسانیکه بیش از صد و پنجاه هزار دلار دستمزد داشتند همچنان سه برابر شد… در 2008، نزدیک ده هزار نفر از مقامات اتحادیه یا کارکنان آن، دستمزدی بیشتر ازصد هزار دلار به خانه آوردند، با هزینه کل 1.2 بیلیون. ً البته، فقط، بالاترین پنج مقام اتحادیه ً بیش از نیم میلیون دلار دستمزد دریافت کردند، و آنهائی که جزو پانزده نفر بالا بودند، بیش از چهار صد هزار دلار میگرفتند. ً برنر همچنین اشاره میکند که ، ً مقامات با دستمزد بالای صدو پنجاه هزار دلار، خود را در بین پنج درصد از ثروتمندترین آمریکائیها یافتند. درضمن در سال 2008، یک مقام عضوتیپکال اتحادیه چهل و هشت هزار دلاردستمزد داشت؛ درحالیکه رویهمرفته درآمد متوسط یک آمریکائی چهل هزار دلار بود. ً 39
سنگینی وزن این گذشته بشدت بر جنبش امروز کارگری سنگینی میکند، حتی زمانی که طبقه کارگر برای مبارزه آماده میشوند.
تئوری و عمل
کارگران اتحادیه ها در دگرگونی این موج، کلیدی هستند، و امروزه جهت گیری اتحادیه ای، در فرمول بندی چشم انداز سیاسی، باید در مرکز باشد. سوسیالیستها حتی با وجود سر سختی بوروکراسی اتحادیه ها، یا عملکرد غیر دمکراتیک آنها باید در اتحادیه های خود شرکت کنند.40 همانگونه که لنین در بیماری چپ روانه: جناح چپ کمونیست توصیه میکند.
به منظور ادامه تهییج و تبلیغ سیستماتیک، با حفاظ، مداوم و با حوصله در موسسات، جوامع و انجمن ها ئی که در آن توده های پرولتاریا یا نیمه پرولتاریا یافت میشوند،- حتی مرتجع ترین آنها – باید قادر به هر فدا کردنی، برای غلبه بر بزرگترین سدها باشید. اتحادیه ها و تعاونیهای کارگری ( دومی ، لااقل بعضی اوقات) تشکلات واقعی ای هستند که در آن توده ها یافت میشوند.41 دمکراسی اتحادیه ای دارای بالاترین اهمیت است، با هدف تقویت پتانسیل رزمنده توده اعضای اتحادیه. اما هیچ مجموعه مراحل پیش فرضی که برای به انجام رساندن این هدف باید از آن عبور کرد، وجودندارد.
سیاست رسمی رهبران، لزومأ نقش آنها را در مبارزه طبقاتی تعیین نمیکند. رهبر معدن چیان ، جان ال.لوئیس، که از طریق سیاست رسمی اش – جمهوریخواه وفادار و ضد کمونیست – قضاوت می شد ، در سال 1930 کاندیدائی بعید برای رهبری مبارزه اتحادیه های صنعتی بنظر میرسد. ولی لوئیس تصدیق کرد که امتناع فدراسیون کار آمریکا (ای اف ال) درمتشکل کردن کارگران غیر ماهر، مانع رشد کارگران متشکل میشود. او انشقاق در ای اف ال را رهبری کرد، موج اعتصابی را براه انداخت که کنگره تشکلات صنعتی (سی آی او ) را بوجود آورد. 42 لوئیس قصد داشت که سی آی او را به همان شکل مشابه از بالا به پائین اداره کند، همانگونه که کارگران متحد معدن آمریکا ( یو ام دبلیو آی) را اداره کرده بود. اما درجه رشد مبارزه طبقاتی بکرات مانع فرمانروائی لوئیس بر توده های کارگری که اعتصاب و اشغال کارخانه را در عمل هدایت میکردند، بخصوص در صنایع اتوموبیل سازی در 1936-1937 شد.
مارکسیسم پایه های تئورک برای درک کاراکتر متزلزل مقامات اتحادیه بدست داد. در زیر، کلیف و گلوشتاین پایه های عملی را ً برای اقدم مشترک بین حزب انقلابی که بخشهائی ازتوده های کارگر را هدایت میکند، و بوروکراسی اتحادیه ها – هردو جناح چپ و بعضی اوقات راست را – پایه ریزی کرده اند.
اقدام مشترک میتواند در رشد مبارزه طبقه کارگر مفید باشد، هر چند که چپ ترین عناصر بوروکراسی غیر قابل اعتماد و ناپایدار باقی میمانند، اما اتحاد موقت انقلابیون با آنها میتواند بطورکلی بوروکراسی را تضعیف کند. حزبی انقلابی باید بداند که چگونه از تفرقه بین بوروکراسی چپ و راست ، بین آنهائی که برای دادن نطقهای رزمجویانه آماده هستد ( حتی اگر به آن عمل نکنند) و آنهائی که علنأ در تمام مدت با مصالحه قرارداد بسته اند، بهره برداری کند. با استفاده از این انشقاق ، ممکن است که استقلال، ابتکار و اعتماد به نفس اعضای ساده تقویت شود، به یک شرط : حزب باید روشن کند که اعضا نمیتوانند به مقامات چپ (اتحادیه) اعتماد کنند یا باورشان را به شعارهای رادیکال آنها ببندند. حزب همواره بایستی به اتحادیه گرایان یاد آوری کند که حتی اگر بوروکراتها خودرا در راس جنبش کارگران شورشی قرار دهند، آنموقع در موقعیت بهتری برای کنترل جنبش هستند.
اتحاد چپهای بوروکرات فقط وسیله ای برای اقدام وسیعتر است. حتی بهترین و رادیکالترین نطقها نباید جایگزین اقدام توده ای خود کارگران شود. چنین اتحادی مانند هر تاکتیک دیگری در عرصه اتحادیه ها باید بوسیله یک معیار، و آن یک معیار فقط – آیا فعالیت ، و به طبع آن اعتماد به نفس و آگاهی کارگران را بالا می برد یا نه، مورد قضاوت /داوری قرار داد. 43
تروتسکی در نوشته اش در مورد بریتانیا ، اشاره مشابهی دارد، ً همواره با توده های مردم ، با رهبران متزلزل بعضی اوقات، اما فقط تا وقتی که آنها در رأس توده ها بایستد. ً 44
این امر مستلزم سئوالی است : آیا سوسیالیستها باید نوسان رهبران را اداره/ کنند؟ این سئوال در فرمولاسیون کلیف وکلوکشتاین در بالا پاسخ داده شده است، که اینجا تکرار میشود: تمام تاکتیکهای اتحادیه باید بوسیله ً فقط یک معیار سنجیده می شود که – آیا فعالیت ، و به طبع آن اعتماد به نفس و آگاهی کارگران را بالا می برد یا نه. ً 46 در دوره انقلابی، وقتی که اکثریتی از کارگران از پیش ظرفیت رزمندگی خود را تمرین میکنند و انقلاب در دستور است، جواب سر راست است ، از آنجائکه رهبران اتحادیه انقلابی میتوانند براحتی در همگامی با جنبش انقلابی عمل کنند ، این معادله در دفتر اتحادیه تغییر میکند. 45
اما در دوران کم تر پر سرو صدا، این تصمیم خیلی سخت تر است. در سه دهه پیش بسیاری از رادیکا لترین جنبشهای مختص کارگری در موقعیت رهبری اتحادیه ها قرار گرفتند، و تلاشهایشان – حتی در غیاب برآمد چشمگیر در مبارزه طبقاتی ، مولد برخی نتایج مهم بوده است. بعلت فشار گسترده و مقاوم از سوی فعالین ضد جنگ در اتحادیه، برای مثال، کنوانسیون آی اف ال- سی آی او در سال 2005 ، به نفع قطعنامه ای رای داد که برای بازگشت سریع همه نیروهای آمریکائی فراخوان میداد. – بر خلاف دهه ها تایید بدون انتقاد از امپریالیسم در جنبش کارگری آمریکا- 47
سوسیالیستها نمیتوانند به انتخاب نامزدهای انتخاباتی با خواستهای اصلاحی در انتخابات اتحادیه ها بی تفاوت باشند و باید فعالانه از هر قدم مشخص و همه قدمها بسوی پیروزی دمکراسی در اتحادیه حمایت کنند. هر چند که این مساله درست است که گرفتن مقام و شغل تمام وقت در دفتر اتحادیه، همواره فشار قابل توجهی برای مصالحه با کارفرما به ارمغان میآورد. این فشار از بالا حتی در میان خوش نیت ترین رهبران اتحادیه ها ، بخصوص اگر بدون فشار متقابل از طرف توده های پائینی باشد ، براحتی میتواند به محافظه کاری رهنمون شود.
از همه مهمتر، رهبری انقلابی، نه با عنوان بلکه با کردار سنجیده میشود ، برای تضمین اینکه مبارزترین کارگران قادر به متشکل کردن و هدایت مبارزه از پائین، با و یا بدون توافق مقامات حاضر اتحادیه هستند، اگر این گروه رزمنده همچون اقلیتی در میان اعضای اتحادیه باقی بمانند، پس تقویت اعتماد به نفس و نفوذشان می باید اثبات خوبی درموثر بودن تاکتیک باشد، که قطعأ با گرفتن مقام رهبری تمام وقت در اتحادیه به ثمر نخواهد رسید
کمک به همبستگی این اقلیت رزمنده میتواند به طرق چندی بدست آید، که از ساختن متحدینی با دیگر گارگرانی که مایل به ایستادن برای حقوق اتحادیه در دیگر نقاط کاری هستند، گرفته، تا ایستادن در کنار آنهائی که به قرارداد امتیازی اتحادیه رای منفی میدهند. حتی اگر رای اعضا به یک قرار داد نود در صد موافق و فقط ده در صد مخالف آن باشد، سوسیالیستها با تمرکز بر همبستگی و گسترش نفوذ این اقلیت کوچک اما رزمنده میتوانند خیلی بیشتر از مواضع رسمی رهبری اتحادیه موثر باشند.
کلیف و گلوکشتاین همچنین بر لزوم اعمال دیسیپلین بر اعضا حزب انقلابی که درون اتحادیه کار میکنند راتوضح میدهد:8
در اینجا باید کنترل جمعی حزب بر فرد و تبعیتش از سلول حزبی در محل کار یا شاخه محلی حزب باشد… مبارزه برای انتخاب هر مقامی ، نباید جای فعالیت کارگران را بگیرد، بلکه بایستی ضمیمه فعالیت باشد. انتخابات در اتحادیه باید قدرت توده اعضا را بالا ببرد نه اینکه جایگزین آن شود. 48
اهمیت چشم انداز
تئوری مارکسیستی نقطه شروعی را ارائه میدهد، اما برای سوسیالیستها در اتحادیه ها، امروزه آن فقط یک شروع است. در شرایط ویژه مبارزه طبقاتی پیشاروی ما ، فرمولی برای بکاربردن متد مارکسیستی در اتحادیه های منفرد وجود ندارد. اتحادیه ها در خلأ مذاکره نمیکنند و رهبران اتحادیه به تنهائی، آینده مبارزه طبقاتی را دیکته نمیکنند. لازم است که استراتژی و تاکتیکها درعمل مشخص شوند، و آنرا با فاکتورهای زیادی ( ثابت نیستند، بلکه درحال تغییرند ) که موازنه نیروهای طبقاتی درهر لحظه مشخص، تعیین میکند، وفق دهند. فرقه گرایانی که در هر حال ً خیانت بوروکراسی اتحادیه ً را بعنوان مانع کلیدی در پیشروی مبارزه طبقاتی می بینند ( به همراه فراخوان لاینقطع برای یک ً اعتصاب عمومی ً بدون توجه به موقعیت واقعی روابط طبقاتی ) از متد مارکسیستی، بسیار منحرف شده اند. همآنگونه که لوکزامبورگ در اعتصاب توده ای، کمی پس از انقلاب 1905روسیه میگوید:
بنابراین، اگر انقلاب روسیه چیزی بما یاد داد، برتر از همه به ما یاد داد که اعتصاب توده ای مصنوعأ بوجود نیآمده ، تصادفأ تصمیم گرفته نشده و تبلیغ نشده، بلکه پدیده ای تاریخی در یک موقعیت مشخص، در نتیجه شرایط اجتماعی اجتناب ناپذیر تاریخی است. از اینرو امکان یا عدم امکان، سودمندی یا مضر بودن اعتصاب عمومی از طریق گمانه زنی انتزاعی نیست، بلکه فقط از طریق بررسی عوامل و شرایط اجتماعی ای است که ازدرون آن ، در مرحله کنونی مبارزه طبقاتی، اعتصاب عمومی رشد میکند- به دیگر سخن نه با انتقاد ذهنی از اعتصاب عمومی، از نقطه نظر اینکه چه چیز مطلوب است؛ بلکه فقط با بررسی شرایط عینی منابع اعتصاب عمومی، از دیدگاه اینکه چه چیز تاریخأ غیر قابل اجتناب است، میتوان مشکل را دریافت یا حتی مورد بحث قرار داد. 49
پیش بینی مسیر آینده مبارزه طبقاتی برای ایجاد استراتژی و تاکتیکها بسیار مهم است، که باید با ارزیابی فاکتورهای عینی و ذهنی در هر مرحله از تاریخ، تعیین شود. جیمز.پی. کنون، بنیان گذار جنبش تروتسکیستی در ایالات متحده، اهمیت این روند را در زیر چنین توصیف میکند: ً اولین نکته، مسئله چشم انداز است. تصریح این نکته ابتدا ضروری است، به کجا خواهیم رفت، چه عواملی در موقعیت فعلی وجود دارند، و گرایش عمومی چیست؟ ً 50
پیش بینی مسیر آینده مبارزه طبقاتی، در رشد و توسعه چشم انداز مبارزه حیاتی است. در همان مقاله، کنون، اهمیت قطعنامه مصوب اتحادیه های حزب کمونیست در ماه مه 1928 را گوشزد میکند – که در آن یکسال پیش از ظهور اتحادیه های صنعتی در زمان ًرکود بزرگ ً ، رکود صنعتی در حال رشد و اثراتی که در رادیکالیزه شدن کارگران دارد را پیش بینی کرد ً. کنون با درستی قابل توجهی ادامه میدهد:
قطعنامه، رشد نا آرامیهای کارگری را پیش بینی میکند و چشم انداز مبارزه بزرگ را می بیند، بخصوص در رشته هائی مثل خودرو، لاستیک، نساجی و صنایع بسته بندی گوشت، که کارگران غیر متشکل هستند. توده های عظیمی از کارگران در این صنایع استخدام شده اند، آنها وحشیانه استثمار میشوند، اتحادیه های موجود هیچ حمایتی به آنها عرضه نمیکنند، و شرایط روحی برای مبارزه در حال رشد است.
ً این عوامل جهت گیری ما را مشخص میکند. تنها خط ممکن برای حزب کمونیست در موقعیت موجود، بر آورد رشد نا آرامی کارگران و اراده روز افزون آنان برای مبارزه ، گذاشتن تاکید اصلی و مرکز ثقل کارشان در اتحادیه و در نهادهای غیر متشکل و آماده سازی برای اعتصاب است. 51
تشخیص زمان نزدیک شدن بر آمد مبارزه طبقاتی ، در آماده بودن به هنگام رسیدنش اساسی است. وقوع مبارزه طبقاتی در ویسکونزین والبته در سراسر غرب میانه، گشایش دوره جدیدی از مبارزه طبقاتی را نشان داد. که در متن بحران اقتصادی طولانی وسخت صورت گرفت، با رکود بزرگ شروع شد و هنوز با وجود ترمیم سود شرکتها، هیچ علامتی که حاکی از دوباره به حال اول بازگشتن باشد، نشان نمیدهد. افراط سیاست نئولیبرالی سبب بحران مالی 2008 شد، هنوز نئولیبرالیسم مقاومت میکند. طبقه سرمایه دار تا زمانیکه تغییری در تعادل نیروهای مبارزه طبقاتی ایجاد نشود ، به یورش خود به کارگران ادامه خواهند داد.
در پیش روی ما چالشها، پیروزیها و شکستهای زیادی وجود دارد. در یک پروسه انقلابی که در آن حزب انقلابی خود را برای هدایت خود رهانی طبقه کارگر آماده میکند، اینها اجتناب ناپذیر هستند – مادامیکه طبقه کارگر نه فقط خود را برای برانداختن سیستم، بلکه برای اداره کردن بر جامعه، به نفع اکثریت قریب به اتفاق بشریت آماده کند.
شارون اسمیت : نویسنده آتش زمینی- تاریخ رادیکالیسم طبقه کارگر در ایالات متحده ( هی مارکت،2005 ) و زنان و سوسیالیسم: مقاله ای در مورد آزادی زنان ( هی مارکت،2005 ).
1 Karl Marx, “Value, Price and Profit,” in Karl Marx and Frederick Engels, Collected Works, Vol. 20 (New York: International Publishers, 1985), 146.
2 Karl Marx and Frederick Engels, “The Communist Manifesto,” in Phil Gasper, ed., The Communist Manifesto: A Road Map to History’s Most Important Political Document (Chicago: Haymarket Books, 2005), 39.
3 Quoted in Alexander Cockburn and Ken Silverstein, Washington Babylon (New York: Verso, 1996), 11.
4 Jia Lynn Yang, ”Corporate profits hit record rate,” Washington Post, November 23, 2010.
5 Sharon Smith, Subterranean Fire: A History of Working-Class Radicalism in the United States (Chicago: Haymarket Books, 2006), 231.
6 Andrew Ross Sorkin, “A bridge loan? U.S. should guide G.M. in a chapter 11,” New York Times, November 17, 2008. Sorkin’s wage claim was refuted by Art Levine, “Smart ways to a bailout—step 1: stop demonizing the UAW,” Huffington Post, November 24, 2008.
7 Mark Brenner and Jane Slaughter, “Cutting wages won’t solve Detroit 3’s crisis,” Detroit News, December 4, 2008.
8 U.S. Department of Labor, Bureau of Labor Statistics, Economic News Release: Union Members Summary, January 21, 2011.
9 Ibid.
10 Dennis Cauchon, “Wisconsin one of 41 states where public workers earn more, USA Today, March 2, 2011. This and other false claims are refuted by Petrino DiLeo, “Seven deadly lies about public-sector workers,” Socialistworker.org, March 10, 2011.
11 Aongus Ó Murchadha, “Workers draw the line in Wisconsin,” Socialistworker,org, February 16, 2011. Lee Sustar, “Do or Die in Wisconsin,” Socialistworker,org, March 10, 2011.
12 Phil Gasper, “Class Struggle in Wisconsin,” International Socialist Review, Issue 77, May–June 2011.
13 Walker’s bill strips public-sector workers of the right to bargain collectively over anything other than wages; ends the automatic payment of union dues; and forces unions to hold votes each year to recertify their status as bargaining units. See Lee Sustar, “Class war in Wisconsin,” Socialistworker.org, February 18, 2011.
14 See, for example, Danny Hakim and Tomas Kaplan, “Cuomo Urges Broad Limits to N.Y. Public Pensions,” New York Times, June 8, 2011.
15 New York Times/CBS News poll, published February 28, 2011.