با تهاجم روسیه به اوکراین ، رقابت امپریالیستی بین قدرتهای اصلی ناتو و دولت روسیه به جنگ و یک بحران عمیقتر جهانی تبدیل شده است. باید تهاجم روسیه به اوکراین را محکوم کرد و خواهان خروج فوری نیروهای روسیه و پایان اشغال اوکراین شد. این جنگ دولتهای سرمایه داری با سیاستها و اهداف امپریالیستی است. باید همبستگی خود را با طبقه کارگر و مردم اوکراین ، که در میانه یک درگیری به رهبری و هدایت طبقات حاکم کشورهای امپریالیستی رقیب قرار گرفته اند اعلام کرد. باید از جنش ضد جنگ که در روسیه در جریان است پشتیبانی و حمایت کرد. مردم اوکراین، از جمله قومیت های روس و سایر قومیت ها میتوانند در صلح با هم زندگی کنند. آنها با هم می توانند با امپریالیسم های رقیب که آتش ناسیونالیسم را شعله ور می کنند مقابله کنند.
امپریالیستها سعی میکنند اهداف واقعی خود را با انواع حیله و نیرنگ و اخلاقیات پنهان کنند، تنها با تحلیل منافع طبقاتی که در پس درگیری ها و تضادهای بین المللی نهفته است، می توان دنیای مدرن را درک کرد و طبقه کارگر را برای دگرگونی ضروری جامعه آماده کرد. این جنگ محصول تضاد منافع سرمایه داری است، اینکه ناتو تا کجا می تواند در امیال و آرزوهای امپریالیستی خود پیش برود، و قدرت کوچک دیگر امپریالیستی، روسیه، تا کجا می تواند مقاومت کند و برخی از حوزه های نفوذ از دست رفته خود را به دست آورد. وقتی بین قدرتهای سرمایهداری بر سر قدرت، حوزههای نفوذ و بازارها تنش ایجاد میشود، تا جایی که رقابت «عادی» دیگر برای تعیین اینکه چه کسی باید تسلط یابد کافی نباشد، آنگاه جنگ به گزینه بعدی تبدیل میشود و زمانی که منافع حیاتی آنها در خطر باشد، وارد جنگ خواهند شد.
امپریالیسم روسیه در این کشمکش «شیطان کوچکتر» نیست. در دهه گذشته روسیه یک سری پیشروی های توسعه طلبانه داشته است. دولت روسیه از طریق مداخله نظامی در سوریه، بر نقش ژئوپلیتیکی خود پس از جنگ سرد مجددا تأکید کرد. حتی اخیرا نیروهای مسلح روسیه نقش کلیدی ارتجاعی در سرکوب شورش مردم قزاقستان علیه یک رژیم استبدادی که مسئول وخامت استانداردهای زندگی، فقر گسنرده، دستگیری اعضا و ممنوعیت تشکل های کارگری است، ایفا کرده اند، همچنین در حمایت از رژیم فاسد لوکاشنکو در بلاروس نیز نقش سرکوبگرانه ای مشابهی داشته اند.
گسترش امپریالیستی ناتو نیز بخشی از این درگیری است . باید ناتو را کاملا محکوم کرد. ناتو نه صرفاً یک بلوک تدافعی، همیشه یک بلوک تهاجمی و برای پیشبرد سیاستهای امپریالیستی ایالات متحده بوده است ،آشکار کردن اینکه ناتو از پایان جنگ سرد به دنبال محاصره روسیه از طریق گسترش ناتو به سمت شرق بوده است، کاملاً موجه است، حتی اگر پوتین اکنون از این مساله به عنوان پوشش و توجیه برای پیشبرد اهداف خود برای تسلط بر منطقه استفاده می کند. در مدت بیش از هفتاد سال ناتو مسئول جنگ، خشونت ، وحشیگری و ویرانگری هایی است که بر مردم کشورهای دیگر از جمله صربستان ، افغانستان، عراق، لیبی، سومالی، ویتنام و… اعمال شده است. ناتو کشورها را بمباران و تجزیه کرده و باعث جنگ، گرسنگی و مرگ در سراسر جهان شده است.
اتحاد نظامی ناتو به طور فزاینده ای از جنگ در اوکراین برای گسترش نفوذ امپریالیستی خود و افزایش گسترده بودجه کشورهای عضو برای خرید تسلیحات استفاده می کند. اروپای شرقی را با نیروها و تسلیحات پر می کند. قصد آنها آزادی مردم منطقه نیست، بلکه استفاده از آنها بعنوان مهره خود می باشد.
نیروهای ناتو قرار است در لیتوانی، لتونی و استونی در آینده نزدیک دو برابر شوند. حدود هزار سرباز انگلیسی وارد استونی شده اند. بریتانیا دو ناوشکن به شرق مدیترانه فرستاده است. ایالات متحده اخیرا ۵۰۰۰ نیروی اضافی را در لهستان و رومانی مستقر کرده است و این روند همچنان ادامه دارد … اوکراین قبلا تسلیحات حیاتی از جمله موشک های جاولین و ضد هوایی از متحدان ناتو و میلیون ها یورو کمک های مالی دریافت کرده است. تدارک تسلیحاتی ناتو هزینه دارد و آن حمایت بی قید و شرط از غرب است. ناتو در حال حاضر با حضور نظامی گسترده در شرق اروپا، بر طبل جنگ می کوبند و جبهه شرقی خود را بیشتر تقویت می کند. آلمان متعهد شده است صد میلیارد یورو برای ارتش خود هزینه کند و هزینه های خود را از حدود ۱.۵ درصد تولید ناخالص داخلی به ۲ درصد افزایش دهد. اتحادیه اروپا قول حمایت نظامی گسترده از اوکراین را داده است. دولت ایرلند می خواهد هزینه های نظامی خود را از ۱.۱ میلیارد یورو در سال به ۳ میلیارد یورو افزایش دهد.
با ادامه این جنگ وحشیانه علیه اوکراین، همزمان با تشدید نظامی گری، قدرتهای غربی تحریم های سنگینی را علیه روسیه اعمال کرده اند. تحریمها بخشی از فشار امپریالیسم غرب برای پیشبرد منافع امپریالیسم خودی را تشکیل می دهد. این تحریمها به مردم عادی صدمه میزند ، اوضاع را بیشتر شعله ور می کند، باید با آنها مخالفت کرد.
مادلین آلبرایت، نماینده وقت ایالات متحده در سازمان ملل در مورد تحریم های شدیدی که علیه عراق ظاهرا برای تضعیف صدام حسین اعمال شده بود، در پاسخ این که نیم میلیون کودک با از دست دادن جان خود هزینه آنرا پرداختند پاسخ داد: من فکر می کنم این یک انتخاب بسیار سخت است، اما ارزش آن را دارد. تحریم ها صدام حسین را مجازات نکرد. در عوض، بدبختی، بیماری و گرسنگی را برای مردم عادی عراق به ارمغان آوردند.
بسیاری از رسانهها درباره تحریم الیگارشی روسیه صحبت میکنند. بسیاری از این الیگارشها از طریق سیتی لندن و مؤسسه خدمات مالی ایرلند پول انتقال داده اند. این تحریم ها مانع ایجاد میکند، اما به الیگارشها آسیب زیادی وارد نمیکند. تحریم ها پوتین را مجازات نمیکند، بلکه بیشترین ضربه را به مردم عادی روسیه وارد میکند. این امر باعث بدبختی مردم عادی روسیه می شود، جایی که میلیونها نفر در حال حاضر در فقر زندگی می کنند. پیش از این در مسکو و سایر شهرها، گزارش هایی مبنی بر فرار بانک ها در پی اعمال تحریم های مالی منتشر شده بود. یک روز پس از اعلام تحریم ها، روبل تقریباً ۴۰ درصد کاهش یافت. با کاهش شدید مخازن روبلی و کاهش قدرت خرید، مردم عادی رنج خواهند برد.
حذف بانکهای روسی از سیستم سوئیفت بر اقتصاد روسیه تاثیر میگذارد. سوئیفت امکان انتقال سریع پول در سراسر مرزها را فراهم می کند، اما برای معاملات داخلی معمولی مورد نیاز نیست. روسیه قادر خواهد بود در برابر برخی از اثرات آن محافظت کند. از جمله استفاده از جایگزین جدیدی موسوم به سامانه انتقال پیام های مالی ( اس تی اف ام )۱ که از سال ۲۰۱۷ فعال کرده است. سیستمی معادل سوییفت روسی که از مارس ۲۰۱۸ ، بیش از ۴۰۰ موسسه روسی (عمدتا بانک) بخشی از این شبکه هستند. و همچنین می تواند از سیستم پرداخت بین بانکی فرا مرزی چین (سی آی پی اس)۲ استفاده کند. به گفته آسیا مارکت همچنین راه حلهایی برای انتقال مالی بدون استفاده از سوئیفت وجود دارد. حداقل ۲۳ بانک روسی به (سی آی پی اس) متصل هستند و تعداد بیشتری نیز می توانند تغییر کنند. با این وجود ممنوعیت سوئیفت تأثیر فوری خواهد داشت، زیرا تجارت بین روسیه و سایر نقاط جهان و دسترسی به ارز خارجی را دشوارتر می کند و می تواند سیستم بانکی را بی ثبات کند.
با این حال، مهمترین تحریمهایی که تأثیر مخربی بر اقتصاد روسیه خواهد داشت، محدودیتهای بانک مرکزی روسیه است. بیانیه کمیسیون اروپا متعهد به اعمال تدابیر محدودکنندهای است که بانک مرکزی روسیه را از استقرار ذخایر بین المللی خود به شیوههایی که تأثیر تحریم ها را تضعیف میکند، باز میدارد. این تحریم بانک روسیه را از فروش بیشتر ذخایر خود در بازارهای بین المللی باز می دارد.
استفاده از بانک مرکزی بعنوان اسلحه در اروپا سابقه دارد. فشار بانگ مرکزی اروپا بر دولت سیریزا ، سبب شد که به تروییکا تسلیم شد، شرایط کمک مالی را پذیرفت و ریاضت اقتصادی را در میان تهدیدات برای پایان دادن به حمایت اضطراری از بانکهای ورشکسته یونان اجرا کرد و برنامه ضد ریاضتی سیریزا پودر شد و به هوا رفت. و اولین دولت چپ اروپا را به زانو درآورد. در سال ۲۰۱۴ بانک مرکزی اروپا، دولت ایرلند را تهدید به فروپاشی سیستم بانکی این کشور در صورت عدم پذیرش کمک مالی از تروییکا کرده بود. اکنون این سلاح مالی، نه برای تنبیه یک کشور عضو اتحادیه اروپا، بلکه علیه یک رقیب امپریالیستی و قدرت هسته ای بزرگ استفاده می شود.
نکته دیگر اینکه تحریم ها کاملا ریاکارانه است. در حال حاضر جنگ دیگری در جریان است، که پوشش رسانه ای بسیار اندکی دارد. جنگ عربستان سعودی علیه یمن ۷ سال به طول انجامیده است. صدها هزار یمنی از جمله ده هزار کودک در نتیجه جنگ تا کنون جان باخته اند و چهار میلیون نفر آواره شده اند. ایالات متحده و اتحادیه اروپا به جای تحریم عربستان سعودی، به معامله اقتصادی با این رژیم ادامه می دهند. اکتبر گذشته، رئیس جمهور آمریکا، قرارداد تسلیحاتی جدیدی با سعودی ها به ارزش پانصد میلیون دلار امضا کرد.
در واقع استفاده از تحریمها در اینجا یک سلاح طبقه حاکم است که درگیری را تشدید میکند و برای طبقه کارگری که هیچ ارتباطی با درگیریهای دولتهایشان ندارد، رنج و گرسنگی و فقر خواهد آورد. تحریمها به این درگیری پایان نمیدهد، فقط آن را طولانی میکند.
اما اگر این روند ادامه پیدا کند، ممکن است که روسیه عرضه گاز به اروپا را قطع کند. روسیه حدود چهل درصد گاز طبیعی اروپا را تامین میکند و با تقاضای گسترده برای گاز در سایر نقاط، این تحریم ها میتواند اگر نه بیشتر ولی بهمان اندازه به اتحادیه اروپا آسیب برساند، با این حال، میتوان انتظار داشت که شاهد تلاشها برای کاهش خرید گاز روسیه توسط اتحادیه اروپا و استفاده از گاز طبیعی مایع آمریکای شمالی یا انرژی هسته ای در آینده باشیم. درهمین رابطه امپریالیسم آمریکا و کشورهای اروپایی به شدت به دنبال منابع جایگزین نفت و گاز برای کاهش وابستگی به منابع روسیه هستند. این امر منجر به این شد که دولت بایدن گفتگوهای به اصطلاح “صمیمانه” !! با رژیم مادورو در ونزوئلا را آغاز کرد، رژیمی که آنها سال ها در تلاش برای سرنگونی آن بودند.
پیامدهای جنگ منجر به تورم بیشتر خواهد شد که سبب یورش دولتها به استانداردهای زندگی کارگران و مزد بگیران در سطح جهان می شود. در بسیاری از کشورها فقر گسترده، افزایش گرسنگی، سوء تغذیه و بی خانمانی را بدنبال خواهد داشت. بعلاوه تهدیدی که برای عرضه غذا در جهان وجود دارد، به ویژه برای برخی کشورها بالقوه فاجعه بار است. اوکراین و روسیه ۲۹ درصد از صادرات جهانی گندم، ۱۹ درصد ذرت جهانی و ۸۰ درصد صادرات روغن آفتابگردان را بر عهده دارند. جنگ می تواند کاشت محصولات امسال را کاهش دهد. بنگلادش، سودان و پاکستان بیش از ۵۰ درصد گندم خود را از روسیه یا اوکراین دریافت می کنند. مصر ۸۰ در صد نیازهای خود به گندم را از روسیه و اوکراین دریافت میکند .افزایش قیمتها در حال حاضر ، تأثیر مخربی بر این کشورها و سایر کشورها خواهد داشت. در حال حاضر هشت میلیون نفر در افغانستان با گرسنگی روبرو هستند که سرنوشت میلیون ها نفر دیگر در کشورهای دیگر هم به آن اضافه خواهد شد. علاوه بر اینها روسیه و اکرایین از تامین کنندگان اصلی کود می باشند که افزایش قیمت و کاهش تولید آن تاثیرات فاجعه باری را در تولید محصولات غذایی خواهد داشت.
این تحولات احتمالا انفجارهای اجتماعی و سیاسی را در سراسر جهان و در کشورهای صنعتی سرمایه داری ایجاد خواهد کرد. پیامدهای این بحران در سطح بین المللی و در رابطه با روابط اقتصادی و هم از نظر ژئوپلیتیکی، هنوز کاملا آشکار نیست و مشخص نیست که چگونه خواهد شد، با این حال با تشدید بحران های متعدد سرمایه داری جهانی، قطبی شدن طبقاتی در تمام جوامع تشدید خواهد شد. بحران اقتصادی و غذایی که بویژه در آسیا و آفریقا در حال وقوع است، همراه با سایر مسائل، ممکن است درگیری ها و جنگ های ملی و قومی و محلی را تقویت کند.
این جنگ یکی دیگر از پیامدهای غم انگیز و مرگبار چرخه کنونی بحران ها از جمله تغییرات آب و هوایی و همه گیری کرونا است که سرمایه داری بوجود آورده است. جنگ خشونت و مرگ، خشونت جنسی و نژادی را برای غیر نظامیان بویژه زنان و کودکان به همراه دارد.، هم اکنون بر اساس گزارشات، مواردی از سو استفاده های جنسی، بهره کشی ، قاچاق انسان ، پیشنهاد کارهای غیرقانونی به پناهندگان که اکثرا زن هستند، مشاهده شده است. در سراسر اروپا باید برای باز شدن مرزها به روی آوارگان مبارزه کرد. باید برای صلح در کوتاه مدت امیدوار بود و برای میدان آوردن جنبش مستقل ضد جنگ و برای صلح مبارزه کرد. جنبش صلحی که مستقل از بلوک های امپریالیستی و در مقابل جنگ و اهداف ارتجاعی و ضد کارگری دولتهای بورژوایی باشد. هر چند صلح پایدار تنها از طریق سرنگونی انقلابی طبقه حاکم سرمایه دار در سراسر جهان به دست می آید. تا زمانی که سیستم سرمایه داری برسر کار است ، درگیری ها بر سر بازارها و حوزه های نفوذ ادامه خواهد داشت و همچنان شاهد بربریت سرمایه داری خواهیم بود.
1- System for Transfer of Financial Messages
2- China’s Cross-Border Interbank Payment System