سخنان و هشداروزیراطلاعات پیرامون رانده شدن رژیم، آنهم در سیما و رسانه رسمی، به سمت تولیدسلاح هسته ای از جهات مختلفی جائز اهمیت است و باردیگر این سوال را که رژیم ایران به کدام سمت حرکت می کند زیرذره بین قرارداده است. سخنگوی آمریکا آن را بسیار نگران کننده خوانده و تلاش می شود که از معنا و دلالت های آن پرده برداری کنند. قبل از او صالحی رییس سازمان انرژی هسته ای از دست یابی ایران به تمامی آستانه های تولیدهسته ای سخن گفته بود و قبل تر هم هم او پس از آن که نقش و وظایف و اختیارات دولت در این حوزه عملا از آن سلب شده و با دورزدن حتی شورای امنیت ملی کشور و واگذاری صوری آن به مجلس فرمایشی و دست چین شده جناح مسلط، گفته بود که سربازی است دست به ماشه در انتظارفرمان رهبری. خودظریف هم گفته بود که تصمیمات هسته ای (مستقیما) توسط شخص رهبراتخاذ و هدایت می شود.
بهرحال ارزیابی این سخنان و واکنش ها به آن در داخل و خارج تازه شروع شده است و احتمالا به این سادگی هم تمام نشود. حتی اگر علوی ناگزیر شود که بیاید بگوید که مرادش چنین بوده و چنان نبوده است… یا نظرفردی بوده است و غیره… تاثیری در اصل مساله نخواهد گذاشت. در در لینک زیرهم واکنش سایت تسنیم را ملاحظه می کنید که نزدیک به سپاه پاسداران است.
اما براستی چه گونه باید آن را تاویل و تفسیرکرد؟:
قبل از طرح مختصردو سناریو و فرضیه محتمل، لازم است اشاره کنم، اکنون مدتهاست همه می دانند که رژیم واردبازی با ورق هسته ای و باصطلاح باج گیری هسته ای شده است آنهم در شرایطی که با بحران انتقال قدرت در داخل آمریکا و نهایتا شکست ترامپ، متقارن شده است و آمدن بایدن هم که بهرحال طبع جنگ طلبی کمتری دارد و رژیم براین تصوراست که قصدحمله و جنگ ندارد، این از یکسو، ترورها و تهدیدات نظامی اسرائیل و آمریکا در منطقه و نیز تداوم فشارحداکثری با توجه به وخامت بحران اقتصادی و رویکرداروپا در کنارآمریکا مبنی بر گفتگو حول پیمان جدیدهسته و غیرهسته ای از سوی دیگر، رژیم ایران را برآن داشته است که با تغییررویکردخود و از طریق بازی با کارت هسته ای بن بست و معادله باخت-باخت کنونی (هم در بندمقررات برجام بودن و هم خبری از گشایش تحریم ها نبودن) را تغییردهد. بخصوص که می دانست که میراث فشارحداکثری ترامپ برای خلف او به عنوان سرمایه ای گرابنها برای چانه زنی از موقعیت بالا بکارگرفته خواهدشد، و از لحاظ عملی هم بازگست به برجام جزواولویت دولت بایدن نخواهد بود تا با گذشت زمان که به زیان رژیم است و تداوم فشارهای وارده در معیت همکاری اروپا، رژیم را وادار به گفتگو برای مذاکرات جدید و موضوعات گسترده بکند. هدف مقدم رژیم از توسل به شانتاژهسته ای بهم زدن چنین سیاستی و تغییراولویت های بایدن و دستورکار او، یعنی گوشزدکردن عاجل بودن حل تحریم ها، آن هم بسودامتیازدادن بود، بدون آن که باجی درخور برای مذاکرات جدید بدهد. هم چنین می دانیم که در درون تیم دولت آمریکا این بحث هم مطرح شده است که آیا باید با دولت روحانی که چندماه دیگر دورانش به پایان می رسد واردمذاکرات شد یا منتظردولت جدید در ۱۴۰۰ شد؟ ( با توجه به ارسال زیگنال هائی از سوی اصول گرایان از داخل به آمریکا که با ما بهتر می توانید کناربیایید تا با این دولتی که فاقداختیاربوده و درحال رفتن است که این را خودظریف مدتی پیش با خشم افشاکرد).