1 – اطلاعیه کمیته مرکزی سازمان راه کارگر : در تکذیب یک ادعای مشکوک!
اخیرا شخصی مجهول با نام مستعار “م.دلاشوب” جزوه ای اینترنتی منتشر کرده است با نام ” تشکل فدایی ”
ظاهرا این نوشته درباره “سازمان چریک های فدایی خلق ( اقلیت )” قلمی شده است، اما گریزی هم زده به “گروه راه فدایی” . در این رابطه، نویسنده “ناشناس” اشاره ای دارد به وحدت این رفقا با سازمان ما – راه کارگر- در سال 1363 خورشیدی.
او مدعی است : « ….اما در سال 1367 انتقاد شدید گروه “راه فدایی” از مشی استالین و “دولت های منحط کارگری” به مجادلاتی بین دو گروه دامن زد. در تاریخ 13 دی ماه 1367، اکثریت دفتر سیاسی و سپس کمیته مرکری راه کارگر، به اتفاق آراء به اخراج باباعلی از مرکزیت رای دادند و عضویتش را به حالت تعلیق در آوردند. سپس دفتر سیاسی سازمان با زدن اتهام همکاری با رژیم ایران، باباعلی و دیگر اعضای گروه “راه فدایی ” را همراه با تعداد زیادی از اعضای راه کارگر اخراج نمود…»
این گزارش نویسنده “مجهول” آشکارا و به نظر ما “عامدانه” آغشته است به راست و دروغ و صد البته به قصد تخریب یک سازمان چپ و کمونیست !
حقیقت این است که پس از اوجگیری اختالافات نظری این رفقا با سازمان و مخالفت دفتر سیاسی “آن زمان” با انتشار جزه ای از رفیق باباعلی، او در اعتراض به این اقدام بغایت اشتباه، از عضویت در کمیته مرکزی استعفاء داد و تلاش های برخی از رفقای مرکزیت سازمان در بازگرداندن ایشان ثمری نداد و این کشاکش متاسفانه منجر به اخراج و استعفای تعداد قابل توجهی از رفقای سازمان و رفقای ” راه فدایی” گردید.
اما با قاطعیت تمام تاکید می کنیم که در جریان اخراج ها و استعفاهای رفقای جدا شده، هرگز این رفقا توسط سازمان ما به همکاری با “رژیم ایران” متهم نشدند و این داعیه « م. دلا شوب » در جزوه یاد شده کذب محض است!
خود رفقا اکنون در جنبش حضور دارند و اگر لازم دیدند، می توانند اظهار نظر کنند.
سازمان در مورد این اخراج های بناحق و استعفاهای اعتراضی متعاقب آن، نه تنها در کنگره اول، اقدام دفتر سیاسی و اساسا این “نگاه” به مناسبات و دمکراسی تشکیلاتی را به نقد کشید (که اسنادش موجود است) بلکه متعاقبا در قطعنامه ای با نام « بازهم خانه تکانی کنیم » نزدیک به نود و نه درصد اعضای سازمان، به این نوع نگاه تسویه گرانه سازمان که در تداوم روش « استالینستی » مبنی بر سرکوب نظر مخالفین تعین می یافت، انتقاد کردند و با اعزام نمایندگانی از تک تک رفقای جدا شده دلجویی و آنان را به بازگشت به سازمان دعوت کردند.
امروزه اکثر این رفقا دوستان نزدیک ما هستند و برخی شان از نزدیک با سازمان همکاری می کنند .
کمیته مرکزی سازمان راه کارگر
بهمن 139916
اصلاحیه
از آنجا که تنظیم اطلاعیه ” تکذیبیه ” پس از گذشت 32 سال آن هم در نبود سندی از حافظه یاری گرفته شد ، نقص اطلاعاتی داشت . رفیق مهرداد باباعلی با ارسال یادداشتی آن را تدقیق کرد .با تشکر از رفیق ، عینا یادداشت او را در این جا می آوریم .
کمیته مرکزی سازمان راه کارگر
8 فوریه 2021
2 – مهرداد باباعلی : سپاسگزاری و تصحیح چندنکته
پیرو انتشار نوشتاری با عنوان «تشکل های فدایی» از جانب فردی به نام م. دلاشوب، دو تکذیبیه انتشار یافت. نخستین آن «اطلاعیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)» به تاریخ ۱۴بهمن ۱۳۹۹برابر با ۲فوریه ۲۰۲۱بود؛ و دومی از جانب «کمیته مرکزی سازمان راه کارگر» به تاریخ ۱۶بهمن ۱۳۹۹برابر با ۴فوریه ۲۰۲۱ .
درهر دو تکذیبیه بدرستی دعوی سخیف م. دلاشوب پیرامون انتساب اتهام «همکاری با رژیم ایران» از جانب کمیته مرکزی وقت سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) به این جانب یا هر رفیق اخراجی از سازمان رد شده است. من ضمن سپاسگزاری از اقدام مسئولانه هر دو سازمان، لازم میدانم چند نکته اطلاعاتی درتکذیب نامه «کمیته مرکزی سازمان راه کارگر» را تصحیح کنم.
در «اطلاعیه در تکذیب یک ادعای مشکوک» آمده است: «حقیقت این است که پس از اوجگیری اختلافات نظری این رفقا با سازمان و مخالفت دفترسیاسی «آن زمان» با انتشار جزوه ای از رفیق باباعلی، او در اعتراض به این اقدام بغایت اشتباه، از عضویت در کمیته مرکزی استعفاء دادو تلاش های برخی از رفقای مرکزیت سازمان در بازگرداندن ایشان ثمری نداد و این کشاکش منجر به اخراج و استعفای تعداد قابل از رفقای سازمان و رفقای «راه فدایی» گردید».
این اطلاعات یکسره نادرست است.
اول آن که من هرگز از کمیته مرکزی سازمان راه کارگر استعفا ندادم، تنها در جلسه ی کمیته مرکزی که قرار بود درباره «حق مباحثه نظری» رای گیری به عمل آورد شرکت نکردم، چون این حق را تابع نظر کمیته مرکزی نمی دانستم، بلکه آن را یکی از شروط وحدت «راه فدایی» با « راه کارگر» می پنداشتم که طی مذاکرات وحدت پذیرفته شده بود. برای اثبات دعوی خود به شهادت رفیق اصغر ایزدی که یکی از شرکت کنندگان آن مذاکرات بود استناد می کردم، و ایشان نیز دعوی مرا تایید میکردند. رفیق محمد رضا شالگونی، اما، این دعوی را نمی پذیرفت و اصرار داشت که «مباحثات نظری» تنها با اجازه کمیته مرکزی ممکن است.
دوم، این که هیچیک از رفقای مرکزیت سازمان برای بازگرداندن من به سازمان تلاشی نکرد. کمیته مرکزی در همان نشستی که من از شرکت درآن امتناع کرده بودم غیابا به اتفاق آراء رای به اخراج من از کمیته مرکزی و تعلیق عضویتم در سازمان داد. این احکام از جانب دو نماینده سازمان، رفقا اصغر ایزدی و حسن حسام به من ابلاغ شد. انتخاب این دو رفیق نیز نمایشی از اتحاد و یک پارچگی «راه کارگری» ها علیه خاطی «راه فدایی» بود.
سوم، آن که به هنگام صدور احکام «اخراج و تعلیق» هیچگونه «کشاکشی» در سازمان وجود نداشت. تنها پس از دریافت خبر این احکام از جانب بدنه و کادرهای سازمان بود که اعتراضات از جای جای سازمان و ارگانهای آن برخاست. این اعتراضات صورت مسئله را از دایره تنگی که کمیته مرکزی وقت تلاش داشت جلوه دهدتا آن را به اختلاف «راه فدایی» با « راه کارگر» فروکاهد بسی فراتر رفت، و یک سوم اعضای سازمان را که به فقدان حقوق، و دموکراسی تشکیلاتی معترض بودند دربرگرفت.
یادداشت حاضر که در برگیرنده سپاسگزاری و تصحیح نکات فوق الذکراست را برای انتشار علنی در اختیار هردو سازمان قرار میدهم.
با احترام و درودهای رفیقانه،
مهرداد باباعلی
مورخ ۱۷بهمن ۱۳۹۹برابر با ۵فوریه ۲۰۲۱